8/27/2009

و آنچه مرا می شود این روزها

اگر کسی از من بپرسد که آدمهای دنیا چطوریند امروز جواب میدهم که مهربانند . خیلی مهربانند و دوست دارند تا زمانی که مهربانند بهشان خوش بگذرد . اگر کسی از من بپرسد که زیباترین خیابانهای دنیا چه شکلیند امروز جواب میدهم که قطعا سنگفرشند و دیوارهای ساختمانهایشان قرمز اخرایی است . اگر کسی از من بپرسد که مرغزار دیده ام در عمرم امروز جواب میدهم که بله ؛ نه در فیلم و کارت پستال ، که از نزدیک . و اگر کسی از من بپرسد که آیا هاگوارتز وجود خارجی دارد و دامبلدور میزیسته زمانی و مگر میشود پاتیلهای داروسازی در زیرزمینهای پیچ در پیچ منتظر دانشجویان باشند وسقف هالش افلاک نما باشد و بیرون این همه جادو ، درست توی قلب یک کتابخانه رسمی ، محوطه ای برای آفتاب گرفتن با مایوهای رنگی باشد و مدرسهایش با هزار مقاله و کتاب و عنوان شلوارک بپوشند و بالای میز بپرند و گوشه لبشان نگین بچسبانند و چهار زبان زنده را قورت بدهند ؛ جواب میدهم که بله ، اینقدر سوال نکن ، همه اینها وجود دارد و خیلی هم واقعیست .

No comments: